تجربیـــات و آموختـه های من

My Experiences and Learnings
تجربیـــات و آموختـه های من
طبقه بندی موضوعی

هدفتان از شغلی که دارید،چیست؟

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۴ ب.ظ

تا حالا به اهداف و معیارهای خودتان نسبت به شغلی که دارید و کاری که انجام می دهید،فکر کردید؟

اگر زمان قرارداد شما با مجموعه حال حاضر تمام شد،دلایلتان برای ماندن و حنی نماندن چیست؟

چه دلایلی وجود دارد که بخواهید با مجوعه ادامه همکاری بدهید حتی اگر دچار تنش و بحثی بشوید؟


نظر شخصی ام را مینوسم ،نظر هر فردی با توجه به معیارهایش متفاوت است؛

زمانی که شما با مجموعه ای متعهد میشوید که همکاری داشته باشید،با هر شرایطی می بایست ادامه بدهید ،البته قبل از اینکه این تصمیم را بگیرید قطعا از قبل با معیارهای خود مطابقت داده اید مانند:

  • مکان و محل کار مناسب
  • افرادی که قرار هست  زمانی را با آنها بگذرانید و به عنوان همکار در کنار هم باشید
  • اهداف مجموعه
  • حقوق و مزایا
  • ساعات کاری
  • و حتی افرادی که به عنوان مدیر ،حضور دارند.
  • و معیارهای دیگر....
از آنجایی که قرار هست تعدادی انسان با طرز تفکر های متفاوت با معیار ها و ملاک ها و حتی سیاست های کاری متفاوت،در کنار هم مشغول به کار بشوند،پس انتظار نداشته باشید که همه چی بر وفق مراد شما باشد!
روند کاری باید به گونه ای باشد که همه ی افراد رضایت داشته باشند؛
اما یک نکتـــــــــه:
هیچ وقت محیط کار شما محیط ایده آل شما نخواهد بود!
اگر هم همان ایده آل ذهنی شما باشد،که دیگه همه چی اوکی هست و مشکلی نیست و باید فکر مکانی دیگر باشید که شما را به تکاپو و تلاش وادارد!
(بزرگی میگفت:زندگی انسان باید مانند نوار قلبی اش بالا و پایین برود و زمانی که مانند یک خط ثابت شد،آن روز ،روز مرگ آن انسان است!)
اینکه محل کار شما و شرایطش همه و همه خوب و اوکی باشند،خیلی ایده آل و بعضا دور از ذهن است!
  همیشه مشکلات وجود دارند؛
  همیشه افرادی که در یک مکان با آنها "نتوانید" یا "نخواهید" یا "نخواهند" ارتباط برقرار کنید،وجود دارند؛
  همیشه عدم طرز تفکر یکسان وجود دارد؛
  همیشه اختلاف نظر در برخورد با مشکلات و موضوعات وجود دارد؛
  و غیره.
اما تفاوت افراد در مدیریت مشکلات فوق الذکر است نه در نداشتن آنها!
همیشه در کنار هر مشکل و ناملایمتی ویژگی هایی وجود دارد که منحصر به همان مجموعه یا همان فرد ،می باشد .
به دنبال آن ویژگی ها باشید.
همیشه رفتن بهترین کار نیست بعضا می توان ادامه ندادن یک همکاری را پاک کردن صورت مسئله دانست نه حل آن !
و این یعنی ضعف شما در مدیریت خودتان!
پس با ایجاد یک بالانس مناسب،می توان تصمیمی منطقی گرفت و با افراد متفاوت،همکاری خوب را تجربه کرد.
پ.ن: تمامی مطالب بالا صرفا و صرفا بیان تجربیات و نظرات شخصی ام بوده،و برای هیچ کدام از صحبت هایم مطلق نظر نداده ام زیرا معتقدم انسان ها متفاوت هستند و متفاوت عمل میکنند پیس نمیتوان مطلق اظهار نظر داشت.
  • زینب جهان بخش

experiences

تجربیات عملی

محیط کار

نظرات  (۱۰)

  • سارا زکی زاده
  • مطلبی بس جالب بود! چون بیشترین زمان رو در محل کار می گذرونیم . البته من موافق نیستم که" با هر شرایطی می بایست ادامه بدهید"!! 
    شاید این شرایط مخالف معیارای ما باشه! پس نباید تن به هر جو و شرایطی داد.
    امکان مشکل و سختی هست همیشه توی هر کاری. اون وقت باید صبر داشت. ولی نمی شه هر موردی رو تحمل کرد.و یا با هر کسی همکاری کرد. حتی ممکنه شما با یکی دوست خیلی خوبی باشی ولی توی کار ... نتونی کنار بیای!
    ممنون از پستت.


    پاسخ:
    مرسی سارا جان؛
    کلام شما متین
    ولی....!
    گفتم که مطلق صحبت نکردم!
    مطلبی که وجود داره این هست که شما نباید تا به یک مشکلی برخوردی ،سریعا بگی که :دیگه ادامه نمیدم و یا اینکه محل کارت رو ترک کنی!نمیشه که صورت مسئله رو پاک کنی....!
    باید ببینی مشکل چیه!
    باید جوانب رو بسنجی کامل.
    نمیگم که تحت هر شرایطی ادامه بده،نـــه!
    ولی وقتی متعهد شدی و مجموعه روی شما حساب کرده ،نمیتونی که نباشی!
    نمی شه هرجا که دلمون خواست دیگه ادامه ندیم،به خاطر اینه که میگم باید خوب فکر کرد و بعد تصمیم گرفت چه برای موندن چه برای نموندن.
    همیشه همه چی مطلق ناخوب نیست،میشه مثبت نگاه کرد که شاید فلان مکان یا فلان فرد،فلان ویژگی رو داره که خیلیـــا ندارن!
    البته باز هم باید سنجید جوانب رو..../

    خواهش میکنم :-)


  • میثم هوشمند
  •  ممنونم از اشتراک گذاری تجربیاتتون

    بحث ظریفی هست
    مرز بین اینکه به هوای همین ارزشها و عقاید از کارمند بر خلاف یک سری اصول استفاده نشود
    و اینکه
    با کوچکترین اخمی کار را ترک نکنیم؛ اخم از هر جهت و معنا؛

    زیادند کارفرماهایی که به معنی واقعی کلمه ی نیروهاشون تحت فشار هستند و نیروهاشون اما تحمل می کنند
    زیاد هم هستند نیروهایی که اصلا نمیدونن کار جدی و مهم یعنی چی؟ با کوچکترین بالای چشمت ابرویی می خوان برن ؛
    دو مورد توی کارآموزهامون داشتم!


    امیدورام که 
    ماندن در شرایط بد را مدیریت خود تعبیر نکنیم؛
    به دلیل ضعف مدیریت خود خیلی سریع میدان را خالی نکنیم



    پاسخ:
    خواهش میکنم
    بسیار متشکرم از مشارکت شما؛

    بله درست می فرمایید:
    به چشم دیدم نیرویی که برای کارفررمای خود کار میکرد اما خب بی تجربه بود و مشکلات خاص خود را داشت ولی تمام سعی خودش را به کار میگرفت!
    ولی
    کارفرمایش به شدت به ایشان سخت میگرفت تا جایی که بنده خدا اشک در چشمانش حلقه میزد از بس که سوالو جواب میشد!
    از سر دلسوزی کمی نصیحتش کردم ،ار تجربیات خودم برایش گفتم ولی بعدها آنچه که از ایشان دیدم،پشیمان شدم که نیت کمک داشتم به او!
    شک نکنید که این کارفرما از کارمند خود سوء استفاده کرده!
    اما در مقابل فردی را دیدم
    آنقدر مناسب و محتاط کار میکرد که کارفرما مدام حواسش بود که نکند کاری کند که این نیرو نخواهد دیگر ادامه همکاری بدهد!
    در یک کلام:
    باید ارزش خود را بدانیم و این را به دیگران گوش زد کنیم.
    عزت نفس داشته باشیــــم!
    درست تصمیم بگیریم.


    خانم مهندس یک خاطره جالب از محل کار قبلیم دارم ، باید بیایم و سر فرصت اینجا برایتان بنویسم ، حتما این کار را خواهم کرد
    پاسخ:
    سلام
    خیلی خوش آمدید.

    بله حتما؛
    بی صبرانه منتظر خاطره ی شما هستم ،چون میدانم مثل همیشه راهنمایی و کمکی خواهد بود
    هم برای من هم برای دوستانم.

    متشکرم
  • میترا لطفی
  • سلام و سعادت
    من نیز بعد از تاسیس کافی نت به فکر نوشتن تجربیاتم افتادم در صفحه ای به نام "دود چراغ" در وبلاگ "فانوس دانشمند" گرفتم.
    اینکه تجربیاتت رو مینویسی و با دیگران به اشتراک میذاری، خیلی خوبه.
    به نظر من در یک همکاری همیشه شرایط مثل اولش نیست، گاهی متعهد بودن به تعهدات با توجه به شرایطی که همیشه درحال تغییر هست، کار سختیه و اگه طرف همکاری هم این رو درک کنه و بتونه راه بیاد، این میشه یک بالانس دوطرفه راضی.
    اما یک نکته ای:
    کسانی که ما قراره همکارشون بشیم، تا حدی خط مشی فکریشون مهم هست که اون هم سویی اولیه برای شروع و مهمتر، برای ادامه همکاری، به وجود بیاد.
    اختلاف نظر داشتن و تلفیق این اختلافات برای بهره وری مناسب ، یک بحثه ؛ و تحمیل نظر / نظرات مخالف یک بحث دیگه است.
    مدیریت به معنی تدبیر و درایت و نظارت و کنترل اجرایی ، با استفاده ی ابزاری از دیگران برای اجرای طرح و پلن های یک مدعی عقل کل به اسم مدیر(!)، یک بحث دیگه است.
    همکاری خوبه اما به شرط اینکه من یا همکارم در این رابطه مستهلک نشیم. رابطه ای که با رعایت اعتدالات و موازین باز هم مستهلک باشه ، بهتره که براش یک فکری بشه.
    گاهی تغییر یک عضو مثل مدیر که بر گروه ارجحیت داره، این استهلاک رو از بین میبره و گاهی هم تغییر و ترک گروه.البته اینا به عنوان آخرین راه حل هاست.
    متشکرم از صبوری و مطالعه شما:)
    پاسخ:
    سلام سرکار خانم لطفی
    متشکرم از همراهی شما؛

    متشکرم.حس خیلی قشنگی هست زمانی شما چیزی را میدانید و تجربه کردید و یک فرد دیگری آن را بخواند و فقط در حد یک کلمه برای او راهگشا باشد.
    خداراشکــــر.
    عرض کردم در مطالبم که مطلق صحبت نکردم!
    شما باید همه ی شرایط را در نظر بگیرد:
    • روحیه ی کاری خودتان
    • شرایط کاری که مدنظر دارید و طرف همکاری برای شما فراهم میکند
    • اخلاقیات و اهداف خودتان در کارتان و همچنین فرد مقابل
    • استراتژی هایی که در کار دارید و ایشان دارند
    • میزان همفکری مدیر با شما
    این ها مواردی هستد که به نظر من خیلی خیلی مهم هستد در یک همکاری دو جانبه!
    عرضم این هست که:
    نه تحمل کن...نه زود ناراحت شو!
    دقیقا بالانسی که میگم این هست.
    هم عزت نفس خودت را حفظ کن هم کار کن
    شما در بعضی محیط ها "تجربه ی علمی" دارید و در بعضی محیط ها "تجربه ی عملی"
    اگر هر دوی این ها را در کنار هم داشته باشید خیلی ایده آل و مناسب هست البته برای پله های اول نه حرفه ای ها!


     سر کار خانم مهندس جهانبخش ، امروزه دیگر مدیریت کردن مهم نیست ، امروزه مدیران می بایست خاصیت رهبری داشته باشند  ، مدیریت مثل کار با سخت افزار و  رهبری مثل کار با نرم افزار هاست ،  یک رهبر باید علاوه بر مدیریت صفاتی مانند ایجاد انگیزه در پرسنل ، دید سیستمی داشتن ، توان تیم سازی ، مدیریت بر قلوب یا کاریزما ، مهارت های ارتباطی ، جانشین پروری ، قدر دانی و پاداش دهی را نیز دادشته باشد 

    یک رهبر خوب که بالاتر از مدیر خوب است کسی است که هنر خوب گوش  کردن را دارد و در خلال خوب گوش کردن  می فهمد و عمل  و ایجاد انگیزش می کند 

    جالب است بدانید  در خارج برای مدیران حتی کلاس 40 ساعته چگونه گوش کردن می گذارند ، فکر کنم خاطره من یادتان باشد تفائت ما با انها در چیز های کوچک ولی پر ارزشی است که ما رعایتشان نمی کنیم درست مثل همهمه در آن صف بلیط فروشی
    پاسخ:
    بله خاطرم هست داستان آن صف بلیط فروشی در متروی پاریس!
    بنده هم عرض کردم که فرهنگ ها متفاوت است...
    و متاسفانه فرهنگ های غلط در جامعه ی ما کم نیستند!
    البته میتوان آنها را به شکل درست اموزش داد ولی باید استراتژی و  ایدئولوژی مناسبی را در دستور کار قرار داد.

    بین مدیر خوب و مدیر ناخوب،فاصله زیاد هست.
    اینکه من به عنوان مدیر بخواهم فقط "بکن" و "نکن " بگم به کارمندم،این مدیر بودن نیست،این ریاست طلبی محضه!
    زمانی مدیر هستم و میتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم در این خصوص که،هم همین "بکن" و "نکن" را در دستور کارم داشته باشم و هم یاد بدم به طرف مقابلم :درست رفتار کردن و درست کار کردن و درست مدیریت کردن را به معنای واقعی.
    و صحبت هایی از این نوع.../


    متشکرم/

    سلام خانم مهندس ، این خاطره قدیمی را می گویم تا فکر نکنید مدیران و روسای ما آدم های بی احساسی هستند ، یا بی انصاف هستند ، بعضی وقتها باید دچار یک مسولیت بود و بعد از آن نگاه ، تگاه کرد.



     اسمش غلامرضا است؛ برادرش سالها همکار ما بود ، اواخر  سال قبل برادرش با همسرش  و پسر کوچک شان مسافرت رفتند و متاسفانه تصادف سختی کردند و جادر جا مردند ولی پسرکوچکشان  زنده ماند،حادثه ناراحت کننده ای بود!

    بعد از چند ماه آقایی که برادر آن مرحوم بود و پس از آن حادثه پسر برادرش را سرپرستی می کرد  به جای ایشان وارد شرکت ما شدند و در اداره ای که من رئیسش هستم مشغول شد.  این برادره  که سنش بالای 45 است  انگار وضعش اصلا خوب نبود و قبلش بیکار بود به محضی که آمد درخواست مساعده  کرد و پول خواست  که کارش را سریع راه انداختم در صورتی که اگر روال عادی بود قابل انجام نبود.

    چند ماهی است که  اینجا مشغول است اما آمار عملکردش خیلی پایین است ، خوب  مدیران عالی شرکت هم که وضع او را نمی دانند و او را یک نیروی کامل برای اداره ما حساب می کنند  خیلی وقتها می بینمش داخل سالن تولید و موقع کار  با موبایل صحبت می کند و اوائل در لفافه و بعد علنی بهش تذکر می دادم  چندین بار ازش خواستم آمار روزانه عملکردش را بالا ببرد ولی تغییری نمی کند که نمی کند .

    خیلی وقتها میان روز ،مرخصی می خواهد می گوید پسر برادرم و یا مادر و پدرپیر برادرم دلشان برای پسر مرحومشان تنگ می شود و باید به بهشت زهرا ببرمشان. علی رغم آنکه  نمی توانیم آمار روزمان را با نبودش بزنیم ،اجازه می دهم اکثرا برود.

    چند روز پیش جلسه ای برای بررسی عملکردمان گذاشتند، داشتیم همه زیر سوال می رفتیم ،مجبور بودم افراد با عملکرد ضعیف را به کمیته انضباطی داخلی معرفی کنم ، چاره ای نبود! او  آمارهایش خیلی پایین بود اسمش را به کمیته انضباطی دادم.

    توی کمیته انضباطی هم گفتم زیاد با موبایل صحبت می کند  و مرخصی بدون برنامه می رود و عملکردش  خیلی ضعیفه و او هم معصومانه نگاهم می کرد....

    از نظر احساسی باید طرف او را می گرفتم واز نظر منطق و عقل باید اورا در آن جلسه بازخواست می کردم  ....

    بعد از جلسه فکرم را مشغول کرده بود ، آیا کار  من درست و عادلانه بود ؟

    حتی اگر عاقلانه باشد، دلم خیلی گرفته بود تو مسیر برگشت و پشت فرمان ماشین و توی ترافیک بغضم داشتم میترکید، انگار همه ابرهای دنیا توی دل من بود ..

    مطمئنم فرد مذکور فکر نمی کند کسی که اینگونه در کمیته انضباطی او را بازخواست کرد اینگونه برای او و موقعیتش متاثر شده باشد و از فرط ناراحتی تمرکزش را از دست داده باشد...!

     

    پاسخ:
    سلام آقای مهندس
    متشکرم از نقل خاطره و تجربه تان؛


    بله قبول دارم که گاهی شما بر حسب شرایط باید یکسری سختگیری هایی را داشته باشید،
    ولی گاهی هم ما باید خودمان به این فکر باشیم که کاری نکنیم که از سوی مدیر و کارفرما زیر سوال برویم!
    همه ی این صحبت های شما و پاسخ کوتاه من ،درست!
    اینکه این آقا با آگاهی کامل این اعمال را انجام دادند یا خیر،نمیدانم!

    ولی واقعا متاثر و متاسفم شدم ...
    حق میدهم که به عنوان مدیر ،شما موظف به بازخواست ایشان و حتی توبیخ ایشان هستید؛
    و فکر میکنم که کار درست را انجام دادید؛
  • اسماعیل ج
  • سلام خانم جهان بخش 

    امیدوارم که حالتون خوب باشه.

    ممنونم بابت پست مفیدتون


    یا حق
    پاسخ:
    سلام 
    متشکرم.همچینین شما؛

    خیلی وقت بود تشریف نیاورده بودید:-)

    خواهش میکنم.
    امیدوارم مفید بوده باشه../
  • میثم هوشمند
  • جناب حمید
     با این کامنتتان خیلی موافقم
    "..............
    ....
    یک رهبر خوب که بالاتر از مدیر خوب است کسی است که هنر خوب گوش  کردن را دارد و در خلال خوب گوش کردن  می فهمد و عمل  و ایجاد انگیزش می کند 
    .....
    .............."
    البته با کل کامنت؛‌منتهی این بخشش بیشتر نظرم را جلب کرد.
    در مورد کامنت دیگری هم که در مورد اون کارمند نوشته بودید؛ به نظرم باید پذیرفت که یک جاهایی باید بی رحمی منطقی و به جا داشته باشیم؛
    شاید مدارا کردن با اون کارمند برای خودش هم بد باشه؛ البته میدونم که به دنبال این نیستید که مثلا من این را بگم به شما؛ اما فکر میکنم برای تسلی خاطر شما بد نباشد؛


    پاسخ:
    سلام آقای هوشمند
    متشکرم از مشارکت شما؛

    بله من هم با عمل آقای حمید موافق هستم
    ایشان کار درست و منطقی را انجام دادند.
  • سحرعلیزاده
  • سلام دوستان

    چه مطالب ونظریات خوبی

    مطلبی که هست:

    فرض بفرمایید:روشی برای پیشبردسیستم مدنظرباشد؛برنامه ریزی خاصی برایش تعریف شده باشد؛مواردمربوطه به صورت کامل اطلاع رسانی بشود؛همه افراددرآن امکان بحث ونظرداشته باشند؛سرانجام مجموعه فعال؛ایامواردی راکه مطرح کردیدپیش می آید؟؟

    قطعاخیر؛ وچه جمله پرمعنایی راذکرکردید(بزرگی میگفت:زندگی انسان باید مانند نوار قلبی اش بالا و پایین برود و زمانی که مانند یک خط ثابت شد،آن روز ،روز مرگ آن انسان است!)
    وهمچنن اگرروش متاثربرسیستم ،برنامه ریزی ،اطلاع رسانی،امکان مشارکت همه وجونداشه باشدطبیعی است که نه تنها سیستم بلکه افرادتحت تاثیرآن ثابت می ماننددرجامعه ای که تمایل به نوآوری وابتکاردارد؛اگرکاری راانجام دهیدکه همیشه انجام داده اید،همان چیزی را به دست می آوریدکه همیشه به دست آورده اید.

    وبهترکه یاجزئی ازآن نباشی ویابرروی اغلب مسائل چشم پوشی کنی.

    ممنون

    پاسخ:
    سلام خانم علیزاده
    ممنونم از مشارکت شما
    عذرخواهی میکنم من باب تاخیر در پاسخ.

    بله پیش میاد!
    هیچ فرض محال،محال نیست!
    این مجموعه ای که شما میفرمایید خیلی ایده آل هست،نمیگم وجود نداره،میتونه وجود داشته باشه!
    "همیشه" شما با آنچه که پیش بینی کردید،پیش نمی روید!
    در میانه راه شما با نیاز های جدیدی مواجه خواهید شد، باافراد حرفه ای تر و بعضا غیرحرفه ای تر،راهکارهای بهتر و بدتر برخورد خواهید داشت و امثالهم...!
    و حالت بدتر زمانی است که شما در مکانی ،در شهری ،در مجموعه ای مشغول به فعالیت هستید که سیستم تعیین کننده نیست،بلکه اشخاص هستند که تعیین کننده و راهبر هستند!

    از همه ی اینها گذشته معتقدم که: هیچ "نشدی" وجود نداره،میشه با سختی زیاد به ایده آل رسید
    منتهــــی
    باید ظرفیت و توان سختی کشیدن را داشته باشم.

    سلام خانم جهانبخش
    ممنون از راهنمایتون
    تشکر
    پاسخ:
    سلام
    خواهش میکنم؛
    صرفابیان تجربیات بود اگر شما نیز تجربه ای داشتید میتوانید با سایر دوستان به اشتراک بگذارید :-)
    متشکرم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی