اعتماد به نفس خود را حفظ کنید
در نظر دارم تجربیاتم را که در محیط عملی با آنها برخورد کرده ام ،را در این صفحه منتشر کنم.
از راه های درست و بعضا اشتباهی که رفتم
رفتار ها و ری اکشن های درست و نادرست
گفته ها و ناگفته هایم...
و هر فردی که تجربه ای و یا نکته ای در باب موضوع مطرح شده دارد،با کمال میل پذیرای صحبتهایشان هستم.
اتفاق می افتد که شما در یک پروژه یا در محل کار با چند نفر از دوستان و آشنایان همکار میشوید؛
1)خواه نا خواه،پدیده ای به اسم تعارف و رودربایستی و بعضا میانجگری بین طرفین روبه خواهید شد.
فراموش نکنید که:
هر چیزی و هر رابطه ای در جای خودش،به دور از هر گونه تعارفی؛
تمام فکر و ذهن شما منافع مجموعه حال حاضر باشد؛
برای به سرانجام رساندن پروژه ها،از هیچ تلاشی مضایقه نکنید؛
2)مدیر همیشه از کلیات صحبت میکند،و خروجی کار را میخواهد و معمولا مهم نیست روند کار،ولی خروجی را در زمان معین خود میخواهد،پس:
هر چه را که مدیر میخواهد ،شما مکتوب و مستندش را تهیه کنید و به ایشان نشان دهید و توضیح بدهید که هر مرحله ممکن هست چقدر به طول بینجامد؛
3)هرچه را که مدیر و مجری میخواهند را مکتوب کنید و بخواهید که مطالعه داشته باشند؛
هر آنچه را که مشتری میخواهد ،بر روی کاغذ بیاورید و بخواهید که با دقت مطالعه کند و اگر موردی را میخواهد اضافه و هرآنچه را که نمیخواهد،کم کند.
که در آینده بازخواست نشوید که چه خواسته شده و شما چه نوشته اید!
4)تحت هیچ شرایطی تمرکز خود را از دست ندهید و به خود مسلط باشید .
به داشته های خود ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که میتوانید که الان در این جایگاه هستید.
یادمان باشد که هر اتفاقی و مشکلی،راه حل خود را دارد و پیشتر از شما نیز افرادی این مشکل را پیدا کرده اند و حلش کرده اند،
پس با خونسری و اعتماد به نفس کامل،به کار خودتان ادامه دهید و از سوال کردن از افراد کاردان،هراسی نداشته باشید.
متشکرم از اینکه این دست تجربیات را نیز منتشر میکنید
خصوصا برای دانشجویان جوانی که هنوز به محیط کار وارد نشده اند؛
اما چند توضیح و نظر
2. مدیر ها دو دسته اند؛ گاهی صرفا کلیات را میگویند؛ چه به خاطر نقش مدیریتی؛ و یا چه به لحاظ تیپ شخصیتی؛ (یعنی عمدی در کار نیست؛ و در حقیقت واقعا فقط کلیات کار را می بینند و بیشتر در نظرشان هست)
بنابراین؛ بسته به موقعیت کاری؛ نوع مدیر؛ گاهی لازم هست که جزئیات را برای مدیر شفاف کنید و تائید او را بگیرید؛ البته گاهی بیش از حد پرداختن به جزئیات بار کاری شما را زیاد میکند!
1. در خصوص تعارف و در رودربایسی ماندن؛ خب مسلم هست که کار کار هست؛ روابط غیر کاری چندان نباید در کار دخیل باشند؛ اما در مورد در نظر گرفتن منافع مجموعه؛ و مضایقه نکردن از هیچ تلاشی؛
فکر میکنم اینها را موقعی که وارد مجموعه شدیم؛ به عنوان یک اصل و تعهد برای خودمان تعریف کردیم! :) (تائید صحبت شما)
3. مکتوب کار کردن؛ خصوصا در کارهایی که بحث مالی در آنها دخیل هست بسیار مهم و حیاتی است؛ پس لطفا غافل نشویم؛
منتظر مطالب بعدی شما در این زمینه باشیم؟